اولین بهار زندگی
واما امسال بهار مون با اومدن تو عطر و بوی تازه یی به زندگیمون بخشیده و ما از این که کنارمون هستی خیلی خوشحالیم ولحظات زندگی با وجود تو دختر نازم شیرین تر از همیشه ست ... خداوند رو هزاران بار شاکریم که ما را قرین لطف وکرامت خویش قرار داد و کسی رو به زندگیم بخشید که وجودش سرشار از شادی و فراموشی غم هاست . لحظه ی سال تحویل ساعت 14:31:56 روز چهارشنبه وارد سال 1392 شدیم و تو خواب بودی دلم می خواست بیدارت کنم که سه تایی با هم کنار سفره هفت سین باشیم ولی دلم نیومد از خواب بیدارت کنم. روز اول سال 92 مامان جون وباباجون به اتفاق عمو سعید و مصطفی وعمه سودابه جونت اومدن سراوان.اولش کمی غریبگی کردی اما ب...
نویسنده :
مامان مریم
16:50